- لج باز(حِ مَ پُ / پِ / پَ)
لجوج. ستهنده. ستیهنده در رای خود. مستبد به رأی. یک دنده. یک پهلو. عنود. ستیزه کار. خیره
معنی لج باز - جستجوی لغت در جدول جو
- لج باز
ستهنده ستیزه کار، آنکه در کاری و تصمیمی لجاجت نشان دهد مستبد برای یک دنده
- لج باز((لَ))
یک دنده، خودرأی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پَ / پِ کَ / کِ)
لغت نامه دهخدا
کج بازنده. که کج بازد، کسی که در بازی دغل می کند و راستی ندارد. آنکه غلط بازی کند. (فرهنگ فارسی معین). مکار و فریبنده. (ناظم الاطباء) ، بد معامله و مفسد. (آنندراج). کج پلاس. و رجوع به کج پلاس شود
خودراء ی، ستیهنده، عنود، کله شق، یک دنده
متضاد: منطقی
متضاد: منطقی
بدمعامله، کج بیع، کج پلاس، کج معامله
متضاد: خوش معامله
متضاد: خوش معامله
